آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 

مي لرزم ...

سرد بود آب پاكي كه روي دستانم ريختي ...

كتاب سرنوشت براي هر كسي چيزي نوشت

نوبيت به ما كه رسيد قلم افتاد ...

ديگر هيچ ننوشت !

خط تيره گذاشت و گفت:

تو باش اسير سرنوشت ...

 

 



تاريخ : سه شنبه 7 بهمن 1393برچسب:عشق و عرفان ، اسير سرنوشت, | 17:50 | نويسنده : زهره |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 74 صفحه بعد